أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیرُ

طبقه بندی موضوعی

اگر بپرسی دوکوهه کجاست، چه جوابی بدهیم؟ بگوییم دوکوهه پادگانی است در نزدیکی اندیمشک که بسیجی‌ها را در خود جای می‌داد و بعد سکوت کنیم؟ پس کاش نمی‌پرسیدی که دوکوهه کجاست، چرا که جواب گفتن به این سؤ‌ال بدین سادگی‌ها ممکن نیست. کاش تو خود در دوکوهه زیسته بودی که دیگر نیازی به این سؤ‌ال نبود. اگر آنچنان بود، شاید تو هم امروز با ما به دوکوهه می‌آمدی؛ ماه‌ها بعد از ختم جنگ، روز تحویل سال.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۰۰ ، ۱۸:۱۶
مرتضی عباس زاده

الر تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْمُبِینِ ﴿۱

الف لام راء این است آیات کتاب روشنگر

 إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۲

ما آن را قرآنى عربى نازل کردیم باشد که بیندیشید

نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ هَذَا الْقُرْآنَ وَإِنْ کُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِینَ ﴿۳

ما نیکوترین سرگذشت را به موجب این قرآن که به تو وحى کردیم بر تو حکایت مى ‏کنیم و تو قطعا پیش از آن از بى‏ خبران بودى

 

 

ماجرای ولید بن مغیره که لجاجت او باعث بد بختی او شد :

 

 

ولید بن مغیره مخزومی قرشی، از بزرگان و اشراف و سران قریش در مکه، در زمان جاهلیت و از حکام عرب که معاصر با پیغمبر اسلام و از دشمنان و مخالفان سرسخت آن حضرت بود. آیات چندی از قرآن مجید درباره خصومت و دشمنی او با رسول خدا، نازل شده است. وی پیرترین و با نفوذترین شخص در قریش بود که عظمت و فرمانروایی داشت و به او "حکیم عرب" می گفتند.

هرگاه اختلافی در میان قبایل عرب پیش می آمد به او مراجعه می شد و چون شاعری، شعر می گفت اول باید شعر خود را به او عرضه می کرد تا مورد تأیید او واقع شود

او همراه سایر بزرگان و بت پرستان مکه، چون "ابوجهل" و "عاص بن وائل" همیشه پیامبر خدا حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را مسخره و به دنبال از بین بردن حضرت بودند و اگرچه ممکن بود که از ته دل ایمانی به بتان و پرستش آنها نداشتند، اما چون بت پرستی منبع درآمد سرشار و سرپوشی برای غارتگری و چپاول و رباخواری آنها و از همه بالاتر، سرگرمی خوبی برای توده مردم بود تا آنها با خیالی راحت و آسوده نقشه های استثمار کننده خود را عملی کنند از این جهت، دائماً آذیت و آزار و تبلیغات وسیعی بر ضد پیغمبر اکرم داشتند.

ولید بن مغیره، عاقل و زیرک و باهوش بود و در آزار و اذیت پیغمبر بیشتر جنبه های طعن و احتجاج و رهبری مخالفان را داشت.

 

 

 

پیامبر گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم در دوران غربت و بی‌یاوری خویش در مکه، یک روز پس از طواف خانه خدا در گوشه مسجد الحرام مشغول خواندن آیاتی از سوره غافر بودند. در آن هنگام، ولید بن مغیره که در فصاحت و بلاغت معروف بود و به «ریحانه قریش» لقب داشت، از آن ‌جا رد ‌شد. جاذبه قرآن کریم او را گرفت. امّا لجاجت او مانع پذیرش کلام خدا شد؛ لذا از کنار حضرت، رد شد و به دیگر مشرکین پیوست و در مورد قرآن جمله‌ای گفت که به تعبیر بزرگان اهل ادب، این جمله در نهایت فصاحت و بلاغت است.

 

او گفت: «إِنَّ لَهُ لَحَلَاوَةً وَ إِنَّ عَلَیْهِ لَطَلَاوَةً وَ إِنَّ أَعْلَاهُ لَمُثْمِرٌ وَ إِنَّ أَسْفَلَهُ لَمُغْدِقٌ وَ إِنَّهُ لَیَعْلُو وَ لَا یُعْلَى»،[1]؛ «گفتار او شیرینى خاصى دارد، و زیبایى و طراوت مخصوصى، شاخه‏‌هایش پرمیوه، و ریشه‏‌هایش قوى و نیرومند، سخنى است ‌که از هر سخن دیگر برتر مى‌‏رود و هیچ سخنى بر آن برترى نمى‌‏یابد

 

مشرکین قریش از تعبیر ولید بن مغیره نسبت به قرآن و اسلام آوردن وی سخت هراسان شدند، لذا با تحریک لجاجت و حماقت او، وی را از تمایل به پیامبر اکرم صلّی ‌الله‌ علیه‌ و آله‌ و‌ سلّم منصرف کردند و به او گفتند: گرچه این قرآن و پیغمبر حق است و کلام قرآن یک واقعیّت است، ولی چگونه می‌توانیم مردم را از ایمان آوردن نسبت به وی باز داریم؟

 

یکی از رذائل اخلاقی‌که منشأ سقوط و بدبختی در دنیا و آخرت می‌شود، لجاجت و زیربار سخن حق نرفتن است. زیرا شخص لجباز، زیر بار هدایت عقل خود و دیگران نمی‌رود، و به سخن هیچ‌کس توجّه نمی‌کند و صرفاً می‌خواهد حرف خود را به کرسی بنشاند. در حالی‌که انسان باید در مقابل حقّ، انعطاف پذیر باشد. و متواضعانه آن‌را پذیرا باشد

عده‌ای گفتند: شایعه ‌پراکنی می‌کنیم و می‌گوییم پیامبر دروغگوست. ولی بقیه گفتند: نه! چنین امری امکان پذیر نیست، زیرا او چهل سال با صداقت و امانت‌داری در میان مردم زندگی کرده، چگونه بگوییم دروغ‌گوست؟ بعضی دیگر گفتند: می‌گوییم دیوانه است. ولی باز نظرات مخالف بود، زیرا چگونه به کسی‌که همگان او را به عقل و درایت و زیرکی می‌شناسند، می‌توان چنین نسبتی داد؟

 

بعد گفتند: می‌گوییم کاهن است و مرتّب شروع به فکر کردن و نظر دادن کردند. قرآن شریف در ادامه می‌فرماید: آن شخص(ولید بن مغیره) فکر کرد، مرتّب فکر کرد و ناگهان با خوشحالی سر بلند کرد و گفت: می‌توانیم بگوییم قرآن سحر است؛ زیرا جاذبه‌اش همه را گرفته، بین خانواده‌‌ها تفرقه انداخته، یکی مسلمان شده و یکی نشده و خلاصه همه را سحر کرده است!

 

افراد حاضر در جلسه دسته جمعی قبول کردند و گفتند فکر خوبی است.

 

آیه های 11 تا 25 سوره مدثر درباره همین واقعه:
 

ذَرْنِی وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِیدًا ﴿١١﴾

مرا با کسی که او را به تنهایی آفریدم واگذار، (۱۱)

 

وَجَعَلْتُ لَهُ مَالًا مَمْدُودًا ﴿١٢﴾

و برایش ثروت گسترده و فراوان قرار دادم، (۱۲)

 

وَبَنِینَ شُهُودًا ﴿١٣﴾

و فرزندانی که نزدش حاضرند (۱۳)

 

وَمَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا ﴿١٤﴾

و نعمت ها [ی مادی و وسایل زندگی] را به طور کامل برای او فراهم آوردم، (۱۴)

 

ثُمَّ یَطْمَعُ أَنْ أَزِیدَ ﴿١٥﴾

باز هم طمع دارد که بیفزایم. (۱۵)

 

کَلَّا ۖ إِنَّهُ کَانَ لِآیَاتِنَا عَنِیدًا ﴿١٦﴾

این چنین نیست؛ زیرا او همواره به آیات ما دشمنی می ورزد، (۱۶)

 

سَأُرْهِقُهُ صَعُودًا ﴿١٧﴾

به زودی او را به بالا رفتن از گردنه عذابی بسیار سخت مجبور می کنم. (۱۷)

 

إِنَّهُ فَکَّرَ وَقَدَّرَ ﴿١٨﴾

او [برای باطل کردن دعوت قرآن] اندیشید و [آن را] سنجید؛ (۱۸)

 

فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ ﴿١٩﴾

پس مرگ بر او باد، چگونه سنجید؟ (۱۹)

 

ثُمَّ قُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ ﴿٢٠﴾

باز هم مرگ بر او باد، چگونه سنجید؟ (۲۰)

 

ثُمَّ نَظَرَ ﴿٢١﴾

آن گاه نظر کرد، (۲۱)

 

ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ ﴿٢٢﴾

سپس چهره درهم کشید و قیافه نفرت آمیز به خود گرفت، (۲۲)

 

ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَکْبَرَ ﴿٢٣﴾

آن گاه [از قرآن] روی گردانید و تکبّر ورزید؛ (۲۳)

 

فَقَالَ إِنْ هَٰذَا إِلَّا سِحْرٌ یُؤْثَرُ ﴿٢٤﴾

پس گفت: این قرآن جز جادویی که از جادوگران پیشین حکایت شده چیزی نیست، (۲۴)

 

إِنْ هَٰذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ ﴿٢٥﴾

این جز سخن بشر نمی باشد. (۲۵)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۰۰ ، ۲۲:۳۳
مرتضی عباس زاده

بسم رب النور



شعر واقعا طلایی حاج غلامرضا سازگار در مدح پیامبر(ص) و حضرت امام صادق(ع) :

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۰۰ ، ۲۲:۴۳
مرتضی عباس زاده

بسم رب النور

سلااااام !!!
چند هفته پیش کتابی خواندم به نام سرباز کوچک امام که به خاطرات آقا مهدی طحانیان از رزمندگان دفاع مقدس می پردازه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۰۰ ، ۲۲:۳۶
مرتضی عباس زاده

بسم رب النور

 

این ایستادن و خم شدن،

این نشستن و به خاک افتادن افتادن ،

و با هر یک کلماتی گفتن ،

چه معنایی دارد ؟

 

دقیقا کتاب نماز چیست از شهید بهشتی بزرگوار به این سوال پاسخ می دهد اما نه به ما به افراد تازه مسلمانی که می خواهند نماز خواندن را یاد بگیرند

در آغاز وقتی کتاب را باز می کنیم با تعاریف مفاهیم ساده ای مانند تعریف راز و نیاز یا تعریف پرستش یا ... که قطعا برای من و شمای مسلمان قطعا مفید است چرا که بعضی از ما این مفاهیم را به طور کامل نمی دانیم

سپس نویسنده به اثبات عقلی نماز می پردازد که نماز شتستشوی جان و روح است و حدیثی از پیامبر اسلام نقل می کنند همان طور که در جویی هر روز پنج بار خود را شستشو دهیم کثیفی و نا پاکی به بدن باقی نمی ماند نماز هم همین طور است ولی نماز شستشوی جان و روح است سپس نویسنده به اوقات نماز می پرداز و به شرح اذان و اقامه

سپس نویسنده شروع می کند به توضیح دادن چگونگی خواندن نماز که  بسیار مفید است برای ما چون هر آیه از سوره حمد و اذکار نماز را کامل توضیح میدهد

سپس بعد از این ها  به توضیح نماز آیات و ... می پردازد

 

اما در مورد نماز ، مسلمان شدنی که همراه با نماز خواندن نباشد ارزشی ندارد

پیامبر اکرم ، سیره ابن هشام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۰۰ ، ۱۰:۱۹
مرتضی عباس زاده

رب الارباب همه عالمیان عباس است
ذکر جن و ملک و آدمیان عباس است

گفتن ماه به یوسُف به خدا کم لطفیست
تا که سر سلسله ی ماه رخان عباس است

کیست لقمان که خدای ادبش می دادند
مقتدای همه ی با ادبان عباس است

سر در قصر سلیمان نبی حک کردند
پادشاهِ همه ی پادشهان عباس است

رستم و قصه ی او نیست به جز افسانه
به خداوند یل کُلِّ یلان عباس است


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۰۰ ، ۱۳:۵۴
مرتضی عباس زاده


کتاب اسرائیل اسیر کتابی است درباره شهید داوود حنیفه شهید مبارزی که شانزده ماه در زندان های اسرائیل اسیر بوده و و پس از بازگشت به ایران در عملیات خیبر شرکت می کنند و در جزیره مجنون شهید می شود و پیکرش سال های بعد از جنگ تفحص می شود

شهید قبل از عملیات یک سری از خاطرات خودشون که شامل خاطرات ماه های اسارت هست رو در حدود یک ساعت بیان می کنند و توسط ضبط صوت این خاطرات ضبط می شود و سپس شهید حجت معارف وند یعنی صاحب ضبط صوت قبل از شهادت این صوت را به متن تبدیل می کنند که این کتاب هم از این متن بهره می برد و بخش زیادی از کتاب به خاطرات شهید از زبان و خودش و خاطرات اسارت اختصاص پیداکرده

قطعا می تونه این خاطرات بسیار جذاب و مفید باشه به این دلیل که در این کتاب از تجربه ای صحبت کرده که تا بحال نشنیدیم و  قطعا کمتر کسی هم پیش میاد که بتونه از زندان های اسرائیل فرار کنه و یا آزاد بشه

پس پیشنهاد می کنم این کتاب رو بخونید چون هم کوتاهه و بخش بخش هم سایز کوچکی داره که خوندن اون رو راحت می کنه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۰۰ ، ۰۰:۴۲
مرتضی عباس زاده

وسواس خناس :  
ن می خواهم در این پست درباره ی وسواس خناس صحبت کنم . اول از همه درباره ی اینکه خناس کیست صحبت می کنیم. وسواس خناس  صوتی است که باعث این می شود که ما کار هایمان را دیر تر از زمانش انجام بدهیم.
همانطور که خود شما میدانید وقتی که ما می خواهیم کاری را انجام بدهیم فرمانش از سینه (صدر) ما خارج می شود . ( ریشه ی کلمه ی انسان از کلمه ی  انس می آید پس برای همین ما ها را انسان می نامند چون سریع با چیز های اطرافمان ارتباط و انس برقرار می کنیم) بگذارید روش کار وسواس خناس را با یک مثال به شما توضیح بدهم .
مثال اول : ما در حال تماشای تلوزیون هستیم که صدای اذان از مسجد محل می آید در این موقع خناس می آید از انسی که ما با تلوزیون برقرار کرده ایم استفاده می کند و باعث این می شود که ما نماز مان را دیر تر می خوانیم و شیطان برنده می شود . با توجه به سه آیه ی اول سوره ی ناس ما برای اینکه بتوانیم با وسوسه های خناس مقابله کنیم باید به پروردگار مردم ،پادشاه مردم و معبود مردم پناه ببریم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۰۰ ، ۲۰:۱۵
سیدعلی صاحبکار

بسم رب النور

معرفی کتاب:

کتاب گفتاری در باب صبر که از اسمش هم معلوم است شرح و بررسی موضوع صبر است که انواع صبر و و دلیل های صبر و ... در این کتاب آمده اما سوال اینجاست که این کتاب کی نوشته شده و توسط چه کسی نوشته شده ، پاسخ این است این کتاب نوشتاری منظم است سخنرانی های آیت الله العظمی خامنه ای که که در دهه پنجاه درباره ده ویژگی پیامبران منبر رفته اند و صحبت کرده اند و این ویژگی ها را شرح داده اند ، که صبر سومین ویژگی پیامبران است که در روایت ذکر شده و همچنین موضوع این کتاب است

 

محتوا کتاب:

 محتوا کتاب به طور کلی شامل :

نظر اسلام درباره صبر _ روایات و آیات درباه صبر

انواع صبر

راه های تلقین شاخه از صبر

اثار و فواید صبر

می باشد

 

بعضی از نکات کتاب :

*رواج صبری که با بی تفاوتی همراه باشد به سود ظالمان و به ضرر ستم دیدگان است

*صبر در یک جمله : صبر و مقاومت انسان در برابر انگیزه های شرر آفرین ، فساد آفرین و انحطاط آفرین

*سه تقسیم بندی صبر : صبر در برابر واجبات _ صبر بر معصیت _ صبر بر مصیبت (که هر کدام از انواع صبر جداگانه مفصل در کتاب بررسی شده اند )

* آخرین توصیه امام حسین در روز عاشورا توصیه به صبر بود

*لزوم عملی شدن و به نتیجه رسید ایده ها و فکر ها صبر است

*میدان واقعی صبر میدان تکامل انسان است

*لزوم نتیجه حرکت است و لزوم استمرار حرکت صبر

*اولین نتیجه صبر مقاوم و نیرو مند شدن شخص است

برای دریافت نسخه با کیفیت روی تصویر کلیک کنید

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۰۰ ، ۱۱:۳۹
مرتضی عباس زاده

بسم رب النور

 

در سوره ناس می خوانیم:
قُلْ أَعُوذُ بِرَ‌بِّ النَّاسِ ﴿١﴾ مَلِکِ النَّاسِ ﴿٢﴾ إِلَـٰهِ النَّاسِ ﴿٣﴾ مِن شَرِّ‌ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ ﴿٤﴾ الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ‌ النَّاسِ ﴿٥﴾ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ ﴿٦﴾



می توان اینطور گفت که در کل سوره انسان به خدا از شر وسواس خناس پناه می برد اما وسواس خناس چه معنایی دارد ؟ وسواس خناس به معنای نوعی از وسوسه های شیطان است که در مواقعی که انسان می خواهد کار خیری انجام دهد و یا می خواهد تصمیم خیری بگیرد شیطان انسان را وسوسه می کند که در این امر تاخیر بیاندازد و در نتیجه انسان یا دچار فراموشی می شود یا زمان انجام امر خیر می گذرد

و اما کاش خدا مَلَکی را قرار می داد که مانند شیطان که در کار های خیر و در عملی کردن تصمیم کار های خیر تاخیر می اندازد ، این مَلَک هم در کار های شر تا خیر می انداخت ، کاش انسان وسوسه می شد که در کار های شر هم تاخیر بیاندازد ، اما مگر وجدان انسان وجود ندارد؟ اما مگر انسان عقل ندارد ؟ یعنی این مَلَک باید انسان رو با چه چیز وسوسه کنند؟ به چیز تشویق کند؟ به چیزی غیر از فطرت به چیزی غیر از عقل؟ حالا که فکر می کنم می بینم خدا به جای این مَلَک به انسان نعمتی به نام عقل داده است ، نعمتی گران بها که انسان باید در تصمیماتش به آن بها بدهد ، کاش همیشه مراقب و اعمال خود باشیم نه اینکه لحظه ای تقوا پیشه کنیم ولحظه ای غفلت کنیم مانند شیطان ، شیطان همیشه آماده است . البته باید به یاد داشت وسواس خناس همیشه شیطان نیست همانظور که در آیه آخر آمده بعضی از انسان ها هم نقش وسواس خناس را بازی می کنند

 

مرتضی عباس زاده
شهریور 1400
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۰۰ ، ۱۴:۲۸
مرتضی عباس زاده